ای سرور دین شه شهیدان ای یار با وفای زینب **از بهر خدا مرو به میدان بنشین سر دیده های زینب
ای معنی والضحی والنورمشکاة رخ تو آتش طور **بر قامت خستگان رنجور داروی دمت شفای زینب
ای نیر اعظم جهان تاب وی تسلیه بخش قلب احباب **وی لعل لبت عقیق نایاب ای در گرانبهای زینب
ای هم سخن کلیم عمران وای همنفس مسیح دوران **تعقیب فریضه سبحه جان شد ذکر لبت ثنای زینب
گر تو روی ای شه شهیدان تنها به میان قوم عدوان **بینم اگرت به خاک غلطان بر عرش رسد صدای زینب
کن رحم به حال ما غریبان ای مرحم زخم غم نصیبان **غیرازتومعین دراین بیابان نامانده کسی برای زینب
رفت اکبر نو جوان ناشاد با قامت همچو سرو آزاد **بودم به جهان ازاین بسی شادگرددقداو عصای زینب
قاسم زده حجله از پی سور با شاهد حور خانه گور **گردید حنا بدل به کافور در حجلهء کددای زینب
از پیروجوان وخرد واکبر نامانده یکی پناه بر سر **از بخت سیاه نه برادر نیلی شده این قبای زینب
انداخت در این سراچه دون فراش سپهر طرح وارون **جز گرد الم زطرف هامون ننشسته به بوریای زینب
سقای قدر دهد دمادم غم جای غذا وشربت از دم **از سلخ صفر الی محرم شد لخت جگر غذای زینب
شد منکسف آفتاب این بخت در دیر سپنج خانهء هفت **اندر عجبم چرا فرو رفت در مغرب غم سهای زینب
لب ازسخنت بقیدوبنداست کی شرح توان که چون چنداست**چون خلعت مدحتت بلنداست برقامت نارسای زینب
بس کن تو حدیث جوراعدا بسمل نامراد شیدا **ای صدرنشیم شاخ طوبی ای مرغ سخن سرای زینت
من کیستم ای خلیل معبود در وصف تو با صفات محمود **دستم زپی حصول مقصود بر دامن کبریای زینب
فصل عزا آمد ودل غم گرفت ** خیمهءدل بوی محرم گرفت
دشت پر از ناله و فریاد بود ** سلسه بر گردن سجاد بود
زهرهء منظومهء زهرا حسین ** کشتهءافتاده به صحراحسین
آه از آن لحظه که بر سینه ات ** بوسه نشاندند لب تیر ها
آه از آن لحظه که بر پیکرت ** زخم کشیدندبه شمشیرها
آه از آن لحظه که اکبر بشد ** قدّ عمودش مونس تیغ ها
آه از آن لحظه که عباس دید ** مشک به تیر و نالهء بچه ها
آه از آن لحظه که اصغرشکفت ** در هدف چشم کمانگیر ها
آه از آن لحظه که زینب بدید ** راس عزیزان بر سر نیزه ها
آه از آن لحظه که سجاد شد ** هم نفس نالهء زنجیر ها
آه از آن لحظه که جبریل وملک ** نوحه بدادند در آسمان ها
خوب گوش بدیم صدایی داره میاد صدای العطش بچه ها بلند شده و خجالت وشرمساری حضرت عباس شروع شده.امام حسین باید شهید شدن فرزندانش وبستگان واصحابش رو ببینه باید بدن چاک چاک علی اکبر پیکر بی جان تازه داماد وعون وجعفر ...گلوی سوراخ شدهءعلی اصغرونگاه رباب. دستان بریدهءبرادرش وشرم اوازنیاوردن آب جسم بیحرکت عبدالله بن حسن فرزندبرادرش.زنجیرهایی که به بچه ها زده شده امام سجادبه غل و زنجیر کشیده پریشانی خواهرش زینب که بایدبچه ها رو آروم کنه کبودیهای بدن پرستار کربلا سیلی خوردن دردانه اش حضرت رقیه وجان دادنش از شکنجه خرابه نشستن اهل خانه اش سرهای به نیزه کشیده رو ببینه دیگه صدای لاحول ولا قوة الا بالله به گوش حضرت زینب نمیرسه.
دههء محرم ایام عزا و غم عظمی وسینه زنی وسوگواری بر امام حسین ویارانشرا به حضرت صاحب الزمان امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف و تمامی سوگواران تسلیت عرض میکنم انشاءالله همهء ما راه امام حسین علیه السلام رو در پیش بگیریم وفلسفه ودلیل این قیام با ارزش را سرلوحهء زندگی خودمان قرار دهیم
اجر همهء با خود امام حسین علیه السلام (التماس دعا)
باز زسنک اِلم روزگار ** جام شکیبای عزیزان شکست
زخم کهن باردگرشدجدید ** از اثرش قلب محبان شکست
شادی دوران گذشت ** درد زدرمان گذشت ** دجله زعمان گذشت
از غم بی یاری شاه شهید ** حضرت یعقوب به احزان خزید
گرگ اجل یوسف دین رادرید ** رونق آبادی کنعان گذشت
گل به گلستان گریست ** شمع شبستان گریست ** نی به نیستان گریست
بازنشسته به عزابوالبشر ** یونس وادریس شده نوحه گر
نوح به طوفان بلا در خطر ** زورقش از لطمهءطوفان شکست
شد زکریا کباب ** خانهء دین شد خراب ** کرد خسوف آفتاب
بازنگین رفت ازاین انجمن ** ملک سلیمان به کف اهرمن
بسته کلیم ازیدبیضاسخن ** کوکبهء موسی عمران شکست
عیسی گردون نشین ** بر فلک چارمین ** با غم و محنت قرین
سروردین کردچوآهنگ جنگ ** کرده زخون روی زمین لاله رنگ
عرصه میدان شده برخصم تنگ ** طنطنهء لشکر عدوان شکست
خسرو گلگون عذار ** مظهر پروردگار ** داده زکف اختیار
رفت چو عباس علی ناگهان ** مشک به کف از پی آب روان
گشت نگون از سر زین آن زمان ** از المش ضشت غریبان شکست
با بدن چاک چاک ** از غم آن روح پاک ** مادر او شد هلاک
چونکه یزید از عمل ناصواب ** راس حسین شست به دُردشراب
نایب عثمان شده اندر عقاب ** رفته زدین حرمت قرآن شکست
نایب عثمان یزید ** مظهر طغیان یزید ** طاغی دوران یزید
بسمل آزاده وش خاکسار ** قصه زاطناب نما اختصار
شعر غم انگیز تو در روزگار ** دفتر خاقانی خاقان شکست
بر ورق روزگار ** قصهءچندی نگار ** تا که شود یادگار
باز زسنگ الم روزگار ** جام شکیبای عزیزان شکست
زخم کهن بار دگر شد جدید ** از اثرش قلب محبان شکست
(الم=دردورنج)**(طنطنه=آوازه-شوکت)**(درد شراب=ته ماندهء شراب)**(طاغی=سرکش-یاغی)**(اطناب= بسیار گفتن)
تا نهاده پا به کوفه سرور مالک رقاب ** آفتاب طالعش بنهاده رو اندر حجاب
ریسمان عشق برنه تختهء افلاک بست ** بر ستون لاجوردی خیمهء زرین طناب
رشته از سفلی بریدورخت بر علوی کشید ** زد سرادق بر فلک شاهنشه گردون فتاب
شاهباز عزم او از تنگنای این قفس ** گشت بال افشان به فوق قلهءقوسین وقاب
بهر جولان کمیتش بود عرض ارض تنگ ** عرصهءاینعالم کم وسعت پر پیچ وتاب
همچو یوسف با همه زندانیان بدرود گفت ** همچنان یعقوب ازهجر پسر گردیدآب
پس وداع آخرین با عترت اطهار کرد ** داد هر یک را نویداجرمن غیر حساب
برق حرمان شرارش حاصل آفاق سوخت ** دردهجرانش زده آتش بجان شیخ وشاب
آه ازآن وقتی که شدعازم شه دین بهرجنگ ** بادلی لبریزخون بادیده ای همچون سحاب
بود سرگرم جدل با کوفیان بی وفا ** ناگهان از مصدر عزت رسیده این خطاب
یا حسین داری اگر شوق جناب قرب ما ** دست از غوغا تهی کن زود نزد ما شتاب
عاقبت گرد الم بر فرق عالم ریخت رفت ** با دوصد افسوس ازین غم خانهء دیر خراب
بسملا کن مختصر دیگر مسوزان خامه را ** سینهء احباب را زین غم مکن دیگر کباب
شد آنوقتی که یاد آریم آلام غریبان را ** زنقل کربلا داغی بدلها ماند یاران را
بدلهای محبان حسین تا عرصهء محشر ** نگردد این جراحت به نگیرد درد درمان را
بنای هستی وممکن از این اندوه نامحکم ** زبیل کفر برکندند بنا و رکن ایمان را
نه تنهاعیسی مریم به گردون جامه زددرخم ** هم ازسرچشمهءحیوان خضرگمکرده سامان را
زغوغای محرم هفت سکان سما در هم ** ملک در عرش میدارد عزای شهریاران را
خلاصی نیست افلاک وعناصر را در این ماتم ** دو چشم اشکباری هست دایم ابروباران را
مدام ار دامن گردون شفق خوناب میریزد ** زخون سیراب میسازد مزار گلعذاران را
نه تنها اندرین ماتم بنی آدم عزادار است ** عجب شوریست اندر سر درین بستان هزاران را
درین غم حضرت آدم به هجران مبتلا گشته ** زاشک چشم جاری دید چندین نوح طوفان را
به یعقوب ومحمد آب کوثر تیره رنگ گردید ** چو داده یوسف ثاتنی زتاب تشنگی جان را
به قلب شیر یزدان رفت آندم غنچهء پیکان ** که بر لعل علی اصغر کشیدند تیر پرّان را
زاندوه همین ماتم قد خیرالنساء خم شد ** بخون خویش غلطان دید سلطان غریبان را
خدیوابسمل زارت نه لایق بر جنایت بود ** مگر نشنیده باشی قصهء موروسلیمان را
من آن مورم که شعرم کمترازران ملخ باشد ** قبول از لطف میباید نیاز خسته نالان را
هرجاکه بینی در جهان آواره ای بی خانمان**بروی سلام من رسان گواز من این اخبار را
روزی که رفتی از برم خواروعلیل ومضطرم ** از شدت تب میکشم من گونه گون آزار را
از درد دوری الغرض ترسم بمیرم زین مرض ** باخود به عقبی میبرم این دیدهء خونبار را
دیگر سلام من رسان بر مادروبر خواهران ** بینی تو در چنگ خسان گر عابد بیمار را
گو آن محبتهای تو رحم وشفقت های تو ** کردی مگر قطع نظر این خواهر افکار را
گر بگذری بی پا وسربر زلف اکبر بی خبر ** از بوسه عنبر بیز کن آن طرهءطرّار را
گو از غمت پا در گلم ماند آرزو اندر دلم ** بوسه زنم بار دگر آن عارض ورخسار را
رفتی توتاازپیش من گشتم غریب اندروطن ** دیدم زهجرانت بسی من سوزش سوفار
وصفت نیاید در بیان بسمل نمیداند چسان ** جاری کند در لفظ کم درد دل بسیار را
کل بازدید :76743
پایند به دین واسلام وکشورم هستم دوستدار رهبری ونوکر اهل بیت -((در مورد آقا بسمل))-آقا بسمل عارف وشاعر بزرگ رامسر که در مسجد شادات شهر به خاک سپرده شدند که به مسجد آقا پاسید و آقا بسمل معروف میباشد آقا بسمل از فرزندان آقا پلاسید ونسب ایشان به حضرت امام سجاد علی بن الحسین بن علی بن ابی طالب علیه السلام میرسد همه روزه افراد زیادی برای زیارت این بزرگواران به این مسجد میآیند ونذر و نیازهای زیادی میکنند که تا به حال کرامات متفاوت وبیشماری ازاین دوبزرگوارپدیدار گشته افراد زیادی برای شفا گرفتن وحل شدن مشکلاتشان ازجای جای کشوربه زیارت این دوبزرگوار میآیند